آیهانآیهان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

همه ی زندگی ما

معنی اسم قشنگت

                   دل من در پی یک واژه بی خاتمه بود                                                                  اولین واژه که آمد نظرم نام تو بود                   پسرم معنی اسم قشنگت هست فرمانروای زیبارو (آی به معنی ماه نماد زیبایی و هان یعنی فرمانروا،پادشاه) و به لاتین اسمتو اینجوری می نویسن a yhan   ...
4 آذر 1392

پسر نازنینم

  پسر نازنینم   تو آمده ای و من از تو لبریزم ،لحظه ها در رفتن عجولند و روزی تو آنقدر بزرگ می شوی که دستان مردانه ات را دورم حلقه خواهی کرد پسر نازم پس می نویسم تا یادگاری از لذت عاشقی کردن لحظه لحظه هایت برایم بماند.   ...
4 آذر 1392

این روزهای پسرم

جیگری سلام پسر گلم صبحها که میخوام برم سر کار شما خوابی لباساتو تنت میکنم هزارتا بوست میکنم بیدار نمیشی سوار کالسکت میکنم باهم میریم خونه مامان جون تا خانم دایی بیاد دنبالم آخه سر راهش منم میرسونه دستش درد نکنه بزرگ شدی حتما ازش تشکر کن پسری تا ساعت1 پیش مامان جون هستی بهتر از من ازت مراقبت میکنن خیالم راحته ولی هر روز که میخوام ازت جدا شم بغضم میگیره ولی چاره ای نیست تا وقتی بهم وابسته نشدی باید میرفتم بزرگتر که بشی واسه دوتایمون سختر عسلی پسرم مامان جون و بابا جون عماد خیلی واست زحمت میکشن واقعا عاشق نوه هاشون هستن شما و کیان جون صبحها دوتایتون اونجایین واقعا دستشون درد نکنه بزرگ شدی ازشون تشکر کن گلم همین که بهشون احترام بزاری و قدرشو...
4 آذر 1392

اولین مسافرت گل پسر

سلام عشق مامان الان که دارم برات می نویسم شماتو بغلمی نفسم داری لب تابو با پاهای کوچولوت حل میدی  پسر عزیزم ما روز شنبه(92/06/09) اولین مسافرتو باهم رفتیم-عشق من دقیقا71 روزت بود و خاله نداینا و مامان جونو و باباجونو مامان فرنازم همراه ما بودن رفتیم گیلان بابا جون امین سوئیت از ادارش گرفته بود و همه رفتیم اونجا شماخیلی پسر خوبی بودی و اصلا اذیت نکردی فدای این پسر فهمیدم بشم من ٍولی طبق معمول همش خواب بودی هر جامیرفتیم و می خواستیم ازت عکس بگیریم خواب بودی ولی شما خوابتم قشنگه گل من   آیهان در بابلسر: آیهان در جنگل سی سنگان: آیهان دررامسر: آیهان در تلکابین لاهیجان(بام سبز):   آیهان در لنگرود: ...
4 آذر 1392

100 روز با پسرم

عشق قشنگم این عکسهای 100روزگیت فدات بشه مادر دیگه بلند بلند میخندی وقتی بابا جون امین باهات صحبت میکنه خیلی ذوق میکنی نفسم روز به روز داری بزرگتر میشی عزیزم وقتی از محل کارم برمی گردم و منو میبینی خیلی ذوق زده میشی ولی بغلم نمیای بغل مامان جون میمونی و روتو اونور میکنی شاید از دستم ناراحتی ولی من میدونم تو بهترین پسر دنیایی و هیچوقت از دست مامان ناراحت نمیشی عاشششقتم همه ی زندگیم                                               ...
4 آذر 1392

آیهان در پارک ملت

پسر عزیزم امروز تولد امام رضا بود و من و شما با مامان جون و همکار مهربونش خانم شادیانلو رفته بودیم پارک خیلی خوش گذشت عکساتو واست میزارم ولی شما همش خواب بودی نفسی تو عکسام یه جا داری خمیازه میکشی یه جام بدنتو میکشی همه ازت عکس میگرفتن خوابالوی مامان عاشقتم       ...
4 آذر 1392