آیهانآیهان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

همه ی زندگی ما

تولد بهترین بابای دنیا و 110روزگی گل پسر

همسرم  روزهای زندگییمان گرم میگذرد با تو ، به گرمای لحظه های که تو در آغوشمان هستی  باتو گرم هستیم و نمیسوزد عشقمان،ای خورشید خاموش نشدنی همچو یک رودی که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل ساعت عشقمان تمام لحظه های زندگیست،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست ای جان من مهربانی و محبتهایت وفاداری و عشق این روزهایت امیدی است برای خوشبختی فردایمان میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند مثل یک گل به پاکی چشمهایت به وسعت دنیای بی همتایت ای سرکرده خوبی ها تولدت مبارک   سلام پسر عزیزم   امروز (92/07/17)روز تولد باباجون امین بود و شماهم 110 روزت شده عسلم و امروز روز کودک هم...
4 آذر 1392

تولد کیان عزیز

سلام وروجک مامان این روزا حسابی شیطون شدی عشق من فقط بدونی چه جوری شیر میخوری 180 درجه میچرخی پاهاتو تو یغه مامان میکنی الهی فدات بشم من، عسلم دیشب تولد کیان جون بود خیلی ذوق کرده بودی عزیزم ،وقتی داشتیم عکس میگرفتیم پاهاتو زدی تو کیک کیان جون،رو بالشتش بالا آوردی حسابی از دستت عصبانی شده بود میگفت عمه جون به پسرت بگو اینکارا رو نکنه الهی من فدااااااااای این پسرم بشم دووووورت بگردم عسلم خیلی خیلی عاشقتم  اینم عکسهای شماجیگری روز تولد اسپایدرمن بزرگ
4 آذر 1392

آیهان بعد از افطاری مامان جون

پسر گلم امروز(92/05/13)مامان جون افطاری داشتن کیان و عرشیا و فرانک جونم بودن میومدن پیش  پسر گل من بهشون گفتم ان شاالله پسرم بزرگ میشه میاد با شما بازی میکنه ان شاالله زود زود بزرگ شی،نفس مامان شما خیلی خسته شدی چون من خیلی کار داشتم زیاد پیش پسر نازم نبودم ببخشید عزیزم باید به مامان جون کمک میکردم شبم خیلی بهونه گیری کردی من و باباجون امین به زورخوابوندیمت پسر گلم ،اینم عکس شماست بعد از کلی تلاش برای خوابوندنت خیلی دوستت داریم گل من         ...
4 آذر 1392

آیهان در شاندیز

پسر نازم اینجا اولین باری بود که رفتی بیرون شهردر تاریخ92/04/28 من وشما وبابا جون امین و مامان جون و خاله جون ندا،خیلی خوش گذشت البته شما همش خواب بودی ولی ما از اینکه کنارمون بودی خیلی خوشحال بودیم.عاشقتم پسر نازم   ...
28 تير 1392